این تصادف که زد بر چشمانم
بوی کهنگی میداد انگار
انگار جوان شده بود پیکان
به سرعت موسرخه پیرمردی که سالهاست بوی ماهی مستش کرده شاید
چقدر سینه تنگ شده وسط این بلوار پشت شهر
نمیدانم
جاده سرخ شده یا تخم چشمانم
انگار چاق تر شده صورتم
نمیدانم
ماهیها مست کرده بودند
یا این پیکان زیادی جوان بوده
انگار دو روز است
که هیچی نمیدانم انگار
اما خوب میدانم
که در آن لحظه
پیکان مست شده بود به جوانی چشمانم
حالا یه چیز می دانی یا نمی دانی ؟
من تکلیف با این متن روشن نیست
اما ظاهر قرار بوده شعر باشد لا ژس های مختلف فهیم ی
کلن خیلی مست بود هر چی بود !
همش همین دو روز انگار
خوب باشی فهیم
خواندم همسفرم.
با سلام
از آنجایی که وبلاگ شما در سایت دریانیوز لینک شده است ،خواهمشند است (www.daryanews.ir) را نیز لینک کنید.
باتشکر
مدیریت سایت دریانیوز
سلام
شکر که به خیر گذشت
زیبا بود
موفق باشی
به روزم
سلام دیدی بالاخره اومدم بهت سر زدم؟!
شاد باشی داداش کوچیکه
چقدر سینه تنگ شده وسط این بلوار پشت شهر
بیت دلنشین و زیبایی بود
شاد کلنچت
وبلاگ انجمن نمایش هرمزگان
hormozgantheatr.blogsky.com
سلام. این جند روز تمام مطالب وبلاگتو باتمام نظراتش و اکثر پیوندهاش خوندم. حالا فکر می کنم صفحات بیشتری از کتاب وجودتو ورق زدم... خوب بود. موفق باشی.
همیشه کسی رو انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه که نخواهی برای اینکه تو قلبش جا بگیری خودت رو کوچک کنی
سلام دوست من
دیر به دیر آپ می کنی
ما چکار کنیم که دلمون واسه نوشته هات تنگ میشه؟
سلام فهیم
همین...
سلام بهنام حالت چطورن نامرد
خواهشمندم به جمع ما بپیوندید ! ((امنیت شهر بندرعباس حق طبیعی ماست))
در صورت تمایل من را آگاه کنید .
پیکان مست شده بود به جوانی چشمانم /شاد باشی عزیز بشین بشین بشین/تکون نخور
ممنون که بهم سر زدی اولی عزیزم
جالب بود
اولین فراخوان جایزه شعر مهرگان
http://khane.blogsky.com/1389/06/04/post-40/